اس ام اس خدا....

بعد از مدت ها پشت میز تحریرم نشسته بودم و جالب این بود که هیچ کاری هم نمی کردم. پیش خودمم داشتم وجود خدا رو تجزیه و تحلیل می کردم و وجود نداره و چه قدر بی رحم که یهو گفتم: «چرا حرف نمی زنی؟؟؟»

یهو اس ام اس اومد.

گرخیدم نکنه از اون دنیا اومده باشه، دیدم نوشته، این اس رو به 9 نفر دیگه بده، آرزوت براورده می شه و یک دعای اسل.... هم روش بود.


گفتم، حرف نزن که نگفتنت بهتر از حرفاته!